تاریخ انتشار مقاله : 1396/02/11
جناح اصولگرا نسبت خود با قالیباف را مشخص کند
یادداشت محمدکاظمی در روزنامه اعتماد ۱۱ اردیبهشت ۹۶
هر چند مناظرههای جدی و صریح و داغ هم مثمر ثمر است و هم توجه مردم را بیشتر جلب میکند ولی میشود و میتوان به رقابت و حتی جدل پرداخت و در عین حال اخلاق و ادب و صداقت را فرو نگذاشت. متاسفانه سنت سیئه دروغ بافی و دریدن چارچوبهای ادب و احترام را کسی پایهگذاری کرد که امروزه همه جناحهای سیاسی و حتی حامیان او به ماهیتش پی برده و به طردش پرداختهاند. ما در انتخابات سال 76 شاهد مناظرههای جالب و صریح میان بزرگان بودیم ولی رعایت ادب و احترام و صداقت چون اصلی غیر قابل تردید محترم بود. بعدها متاسفانه این معیار اساسی کوچک شمرده شد و دیدیم که بازتابهای سنگین اجتماعی آن بیپروایی در گناه و معصیت تا چه حد گسترده شد و چه سان به سرمایههای اجتماعی کشور لطمه زد. متاسفانه درست در هنگامی که جامعه میخواهد نفسی تازه کند و خیالش از آن سخنان و رفتار زشت و آسیبساز راحت شود باز هستند کسانی که در مناظرهها همان راه و روش را در پیش میگیرند و چون از جلب آرای مردم نا امیدند و آینده سیاسی خود را کاملا از دست رفته میبینند معرکه میگیرند و راست و دروغ را به هم میبافند تا آسیبی فراهم آورند و در خراب کردن خادمان ملت نمرهای بگیرند. مناظره روز جمعه نشان داد که احمدینژاد رفته است ولی بگم بگمها باقی است. هنوز روشهای منحط جمعآوری رای به هرقیمت زنده است و در تخریب و افراطگرایی گاهی از مخترعان آن هم جلو میافتند! با این پدیده نامبارک و خسارتبار چه باید کرد؟ کی میتوان مطمئن شد که کسی جرات نکند جلوی میلیونها بیننده زبان به دروغ بگشاید و ادب مرد را بهتر از دولت خود نداند؟
واقعیت آن است که تا تحزب در کشور ما نهادینه نشود و تا سپهر سیاست قانونمند و شناسنامهدار نشود ما را از آفتهای رقابت سیاسی، گریزی نیست. کسی که یک «نفر» است و صعود و سقوطش به خودش مربوط میشود و حزب و جریانی بهطور رسمی از این فراز و نشیب متاثر نمیشود هر کاری ممکن است بکند و هر سخنی به زبان براند. افرادی که نماینده یک حزب واقعی و شناسنامهدار هستند در صورت خطاهای هزینهساز ابتدا از طرف حزب مورد حمایت خود مورد مواخذه جدی قرار میگیرند و گاهی اخراج میشوند. اما تا آن زمان که همگان بر مزایای تحزب اتفاق نظر پیدا کنند سخنان و نکات جدی وجود دارد که باید به آنها پرداخت. خوشبختانه تاکنون جناح اصلاحطلب به بیماری بدخیم و پر عوارضی چون «معجزه هزاره سوم» دچار نشده است و شوربختانه این جناح اصولگرا است که خوب میداند چه سان بدان گرفتار است و هنوز راه رهایی مردمپسندی از آن نیافته است. به عبارت دیگر با اینکه هنوز تحزب در کشور ما نهادینه نشده است ولی جناح اصولگرا که روزی در حمایت از آن یارسفر کرده سر از پا نمیشناخت همچنان مسوول اقدامات او و روشهای اوست. انتخابات ٩٦ و نخستین مناظره کاندیداهای ریاستجمهوری فرصت خوبی است تا روشن شود که این جناح تا چه حد از آن تجربه تلخ درس آموخته است؟ آقای قالیباف اجمالا به جناح اصولگرا منتسب است لذا باید شجاعت و صداقت تعیین موضع نسبت به او در این جناح وجود داشته باشد. اگر روشها و سخنان اورا میپسندند صریحا از او حمایت کنند و اگر بیم افتادن به ورطه احمدینژاد وجود دارد که دارد از او یا لااقل برخی از سخنانش تبری بجویند. این روش درست و ریشهدار و بزرگوارانهای نیست که بگذارند تا سمت و سوی افکار عمومی روشن شود و بعد یکی به نعل و یکی به میخ موفقیتهایش را از آن خود کنند و نامرادیهایش را به خودش واگذار کنند. جناح اصلاحطلب با وجود انتقاداتی که به برخی از تصمیمها و انتصابهای آقای روحانی دارد با صدای رسا و بدون لکنت زبان از او حمایت کرده و میکند و بهطور کلی مسوولیت این حمایت را هم پذیرفته است. آقای جهانگیری از بزرگواران اصلاحطلب است و هماکنون نمایندگی آنان را در انتخابات به دوش میکشد لذا اصلاحطلبان صراحتا به او افتخار میکنند و فراز و نشیبش را هم از خود دور نمیگردانند. روزهای آینده مشخص خواهد کرد که نسبت جناح اصولگرا با آقای قالیباف و کاندیداهای محترمی چون آقایان رییسی و میر سلیم چیست؟